تفریح پاییز 93
عزیزم تا زمانی که هوا خیلی سرد نشده بود تقریبا هر اخر هفته با بابا یا بابا جون میرفتیم گردش.شما هم خیلی استقبال میکردی و کلی خوش به حالت میشد. پارک ساعی یه ظهر جمعه شهربازی کوروش که جدیدا خیلی میریم و شما خیلی خوشت اومده. ...
نویسنده :
مامي مينا
17:35
محرم93
سام عزیزم امسال هم مثل ساله قبل ما توی ساختمانمون مراسم عزاداری داشتیم.هرچند من به خاطر درد گردنم نتونستم زیاد تو مراسم شرکت کنم. روز تاسوعا و عاشورا ما به امامزاده صالح تجریش رفتیم. شما رو هم بردم. روز عاشورا.....سام مشغول خوردن ابنبات سام و پروشا کنار گهواره قاسم ...
نویسنده :
مامي مينا
17:10
عروسی خسرو
پسر عزیزم بالاخره بعد از مدتها وقت کردم وبلاگتو اپ کنم. ببخشید. اخر شهریور عروسی پسر دایی من خسرو بود. شما خیلی بهتون خوش گذشت و کلی رقصیدی.مخصوصا حنا بندون... خیلی هم شیک شده بودی امیدوارم همیشه خوش باشی. ...
نویسنده :
مامي مينا
16:57